یک نمی دانم

آمرانه

یک نمی دانم

آمرانه

صبح جمعه

 

از خواب بیدار شدم ساعت اتاق ام ساعت ۲ را نشان می دهد اما کاملن روز است به ساعت دقت می کنم به ظاهر که خراب نیست کار می کند و  عقربه ثانیه شمار اش دارد هی می چرخد صدای تیک تاک اش هم که شنیده می شود یعنی دو بعد از ظهر است ؟ ! بلند می شوم و به داخل هال می روم کسی نیست .ساعت هال را نگاه می کنم آن هم دارد کار می کند و ساعت شش و نیم را نشان می دهد اما به روشنایی باز هم نمی خورد که شش صبح باشد! شش بعد از ظهر هم که نیست! شش بعد از ظهر آخر پاییز تاریک تر است دیشب را هم که یاد ام هست که بد خواب ام برد . با چه مکافاتی کی خواب ام برد؟ نمی دانم .با کمی عجله به اتاق مادر ام می روم ساعت را نگاه می کنم ساعت نه و چهل پنج دقیقه را نشان می دهد این ساعت درست است بله این ساعت درست است! 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
فرقی نمی کند شنبه 17 آذر 1386 ساعت 05:31 ب.ظ


کمی کسالت این روز های بی کس مانده

یادگاری یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.maryamhosseinian.blogfa.com

سلام
ممنون از یادآوری تان
آدرس بلاگ شما را تصحیح کردم
موفق باشید

[ بدون نام ] دوشنبه 26 آذر 1386 ساعت 02:05 ب.ظ http://dey.blogsky.com

سلام
تا حالا شده ۵ شنبه بخوابی ! صبح شنبه پا شی ؟!
دیوونه تر از تو هم پیدا میشه
زیاد خودتو ناراحت نکن
خدا رو شکر کن که پا شدی !
ماچ

شازده خانوم سه‌شنبه 27 آذر 1386 ساعت 11:26 ق.ظ http://shadzekhanoom.blogsky.com

ساعت اتاق مادرها همیشه درسا کار میکنه. مثل خودشون که اگر روزی نباشند ساعت زندگی همه اعضا خانواده میخوابه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد