به غار انزوای من نیا اما اگر خواستی گاه سرک بکش غار نبشته های خط خطی این جا هم پای غریزه می لنگدو جنازه ی من به آخر هفته نمی رسد... اول فرار می کنی در کوچه های شب بعد چند قدم خیره نگاه می کنی نگاه گربه ای پخ ات نمی کنم دورر می شوم
- کارشناس نمی دانم معدن یا چیزی ..
- کوه کندن
- زندگی مسخره نگاه کردن به مردم
- کمی هوای آزاد کمی دریا چشمان سگ درخت چنار ،سرو، سپیدار بوی اقاقیا نارنج چای داغ و خوش رنگ شعر هایی که دوست دارم صدای آب شب گردی در خیابان شاشیدن سر پا در بیابان طعم آخر نسکافه صدای کمانچه کلهر نگاه کردن . . .