یاد داشتی در پله ی سه هزار پنج معدن سرب و روی انگوران

 

در ارتفاع سه هزار متر از سطح دریا روی تخته سنگی  مایل به سمت چپ ام نشسته ام سمت چپی که شمال است و به جایی از دریا می رسد . ده متر به سمت شرق من پرنده ای که نام اش را نمی دانم پرنده ای که سینه اش نارنجی ست پشت اش سفید است سرش خاکستری و شاه پر های سیاه دارد تنها نشسته بر تخته سنگی و بسوی جنوب چرخیده نگاه می کند