نگاه تو وقتی خطر ناک می شود

 

 

تو را دیدم

در میدان انقلاب

رفته بودم کتاب بخرم

ایستاده بودی

بر انداز ات می کردم

رفتی

مرا هم بردند

.

.

.

حالا باور نمی کنند

هر چه می گویم

من از کنار آن خواب ها رد نشدم

خواب های من سیاه و سفید است

و از جنس کرباس

کرباس اش راهم که در خیابان گاندی نبافته اند

سر من  هم قد این خواب ها  نمی شود

من اصلن بنان هم گوش نمی دهم!

من تا به حال شلوار ... کبریتی نداشته ام

من بچه حرف گوش کنی هستم!

دست به کبریت های بی خطر نم کشیده نمی زنم

عروسک قشنگ ام را هم روی هیچ رختخواب  مورد داری نخوابانده ام

 

خوب شد تو را ندیدند اگر نه

نگاه ات را

ضمیمه ی پرونده می کردند

می ترسم بخوابم خواب ببینم!