فیلمی در فضای مجازی می چرخید که نمایش یک قتل بود شاید خیلی ها دیده باشند دوستی در فیس بوک به اشتراک گذاشته بود و من هم شرحی بر آن نوشتم که اینجا دوباره می آورم اش


واقعن نمی دانم کامنت گذاشتن من هم شاید از جنس همان فیلم گرفتن ها و شوخی های مبتذل  باشد حالا که می بینم دوستانی لایک هم کرده اند نمی دانم شک کرده ام که آیا اشتراک گذاشتن این ها خوب است ،نیست ،نمی دانم اطلاع رسانی خوب است اما اثرش چه ؟فکر می کنم از جامعه رو دست خوردم همچین حسی هم به تمام زشتی های این تصویر اضافه کنید نمی فهمم سعی می کنم عاطفی با موضوع برخورد نکنم نمی شود اما سعی می کنم اما نمی فهمم مردم را نمی فهمم ضارب را که قاتل است را نمی فهمم تماشا چی ها را که تماشاگران جنایت اند هم نمی فهمم پلیس را نمی فهمم حتا مضروب را هم دوباره سعی می کنم معادله را کنار هم بسازم یعنی چی  میدان کاج کجا میدان کاج سعادت آباد این از لوکیشنی که نمی فهمم /چاقو که نمی فهمم /دزد ناموس ،ناموس که نمی فهمم / پاییز 89 که نمی فهمم / 

چیزی به ذهن ام می رسد و تمام بد بیراه هایی که گفتم بعد از دیدن فیلم محاکمه در خیابان را  پس می گیرم و همین جا می گویم آقای کیمیایی شما صد من صفر اما این اتفاق را نمی فهمم این فیلم مستند را هم نمی فهمم  همین طور که فیلم های آخر کیمیایی را ، قیصر را می فهمیدم دهه چهل/ چاقو /ناموس/ بازارچه آبمنگولی ها

آقای کیمیایی شما بردید و من تا نمی دانم از فیلم های شما که نمی فهمم فیلم های غیر منطقی شما دفاع خواهم کرد نمی فهمم، نخواهم فهمید اما دفاع خواهم کرد