به غار انزوای من نیا
اما اگر
خواستی گاه سرک بکش
غار نبشته های خط خطی
این جا هم پای غریزه می لنگدو
جنازه ی من
به آخر هفته نمی رسد...
اول فرار می کنی
در کوچه های شب
بعد چند قدم
خیره نگاه می کنی
نگاه گربه ای
پخ ات نمی کنم دورر می شوم
ادامه...
نمی گم اصلا ، ولی خیلی کم سر در آوردم ، همینو فهمیدم که حرفت یه روزی بین امروز تا ... نهایتا ۹۹۲ سال دیگه باید تعبیر شه ... از آن نترس که های و هو دارد / از آن بترس که سر به تو دارد همین الانش یه دشمن کوچولوی بشر ، تهوعه ، ولی فلفل نبین چه ریزه ، پدیده ایه واسه خودش... می دونی روزی چن نفرو از پا میندازه ؟
این جا که جایی نیست امید وارم سری در سر ها در آورید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من اینو نمی دونستم!!
حالا دانستی
نمی گم اصلا ، ولی خیلی کم سر در آوردم ، همینو فهمیدم که حرفت یه روزی بین امروز تا ... نهایتا ۹۹۲ سال دیگه باید تعبیر شه ...
از آن نترس که های و هو دارد / از آن بترس که سر به تو دارد
همین الانش یه دشمن کوچولوی بشر ، تهوعه ، ولی فلفل نبین چه ریزه ، پدیده ایه واسه خودش... می دونی روزی چن نفرو از پا میندازه ؟
این جا که جایی نیست امید وارم سری در سر ها در آورید